@*بـــــــــــــــــهــــــــــــــــــتـــــــــــــــــرم*@

همیشــــه تــــو دلــــت گفتــــی : این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه ؟ یک جمله همیشه یادت باشه: همیشــــه آنــلـایــن تـــریـــن هــــا تنهـــاتــریـنـنـد

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:47 توسط shaya| |

تکیه بر دوست مکن

محرم اسرار کسی نیست

ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:25 توسط shaya| |

به هر كس محبت ميكنم....

جانم فدا....

مثل عقرب....

نيشم ميزند....

نميدانم..............

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:10 توسط shaya| |

عكس كوچولوهاي خوشكل


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:13 توسط shaya| |

زني زيبا مي رفت ، مردي او را ديد و دنبال او روان شد . زن پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ مرد گفت : برتو عاشق شده ام . زن گفت : برمن چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد ، برو و بر او عاشق شو . مرد از آنجا برگشت و زني بدصورت ديد ، بسيار ناخوش گرديد و باز نزد زن رفت و گفت : چرا دروغ گفتي ؟ زن گفت : تو راست نگفتي . اگر عاشق من بودي ، پيش ديگري چرا مي رفتي ؟

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 23:3 توسط shaya| |

خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 23:1 توسط shaya| |

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:58 توسط shaya| |

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد 

تقديم به بهترينم

 

 

ت

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:20 توسط shaya| |

سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنکه يکي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشکند !!

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:18 توسط shaya| |

درشهرعشق قدم ميزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خيلي تعجب کردم تاچشم کارمي کردقبربودپيش خودم گفتم يعني اين قدرقلب شکسته وجودداره؟يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهاي روي قبرراکنارزدم که براش دعاکنم واي چي ميديدم باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:17 توسط shaya| |

دروغ و خيانت رو هك كن__ از انسانيت كپي بگير و سند توآ ل كن__ با صداقت و وفا و معرفت چت كن__ از زيباترين خاطره زندگي وب بگير__تو پروفايل قلبت يه قلبه تير خورده بذار و بگو عاشق عشق هستي__و عاشق عشق باشين_در مسنجر قلبت عشق رو اد كن __وبه احساسات زيبايي پي ام بده__غم رو ديلت كن__و واژه بدي رو رينيم كن__براي غرورت آف بزار و بگو بشينه آخه (دنيا دو روزه)

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:15 توسط shaya| |

روزي تمام احساسات آدمي گرد هم جمع مي شن و غايم موشک بازي ميکنن ديوانگي چشمميذاره همه مي رن غايم ميشن تنبلي اون نزديکا غايم ميشه حسادت ميره اون ور غايم ميشه عشق مي ره پشت يه گل رز ديوانگي همه رو پيدا مي کنه به جز عشق حسادت عشق رو لو ميده و به ديوانگي ميگه که رفت پشت گل رز عشق نمياد بيرون ديوانگي هرچي صدا مي زنه عشق بيا بيرون ديوانگي هم يه خنجر ور ميداره همينطور رز رو با خنجرش مي زنه تا عشق پيدا بشه يک دفعه عشق ميگه آخ چشمو کور کردی ديوانگي اشک مي ريزه به دست و پاي عشق بهش مي گه من چشم تو رو کور کردم تو هر کاري بگي من انجام ميدم عشق فقط يک چيز از اون می خواد بهش مي گه با من هم درد شو از اون وقت به بعد ديوانگي هم درد عشق کور شد و بس

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:13 توسط shaya| |

هر وقت که دل کسي رو شکستي روي ديوار ميخي بکوب تا به يادت باشه که دلشو شکستي هر وقت که دلشو بدست اوردي ميخ را از روي ديوار در بيار اخه دلشو بدست اوردي اما چه فايده جاي ميخ که رو ديوار مونده

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:12 توسط shaya| |

هميشه به من مي گفت زندگي وحشتناک است ولي يادش رفته بود که به من مي گفت تو زندگي من هستي روزي از روزها از او پرسيدم به چه اندازه مرا دوست داري گفت به اندازه خورشيد در اسمان نگاهي به اسمان انداختم ديدم که هوا باراني بود و خورشيدي در اسمان معلوم نبود شبي از شبها از او پرسيدم به چه اندازه مرا دوست داري گفت به اندازه ستاره هاي اسمان نگاهي به اسمان انداختم ديدم که هوا ابري بود وستاره اي در اسمان نبود خواستم براي از دست دادنش قطره اي اشک بريزم ولي حيف تمام اشکهايم را براي بدست اوردنش از دست داده بودم

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:10 توسط shaya| |

پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:9 توسط shaya| |

نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:4 توسط shaya| |

 

 

دوستت

 

 

 

 دارم را من        

 

 

 

   دل آويزترين شعر جهان

 

 

 

یافته ام این گل سرخ من است    

 

 

 

دامني پركن از اين گل كه بري خانه

 

 

 

 دشمن که فشانی به دوست راز خوشبختی   

 

 

 

هركس به پراكندن اوست تو هم اي خوب من اين

 

 

 

 نكته به تكرار بگو اين دل آويزترين شعر جهان را همه

 

 

 

 وقت نه به يك بار و به ده بار به صد بار بگو دوستت دارم

 

 

 را با من بسيار بگو دوستم داري را از من بسيار بپرس

نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:19 توسط shaya| |

دست من نيست گاهي وقتا روزم آفتابي نميشه

حتي با معجزه ي عشق آسمون آبي نميشه

دست من نيست گاهي وقتا تلخ و بي حوصله مي شم

بين ما بين من و تو من خودم فاصله مي شم

دست من نيست...دست من نيست

يه شبايي باد و بارون ميزنه به برگ و بارم

اون شبا هواي آشتي حتي با خودم ندارم

يه روزاي ابر تيره منو ميبره از اينجا

مي بره اونوره ديروز گم مي شم اون دور دورا

مي دونم گاهي بلور قلبتو مي شکنه حرفام

صبر تو به سر رسيده از من و سرگشتگي هام

با گذشت به من نگاه کن تو که مي بيني چه تنهام

رو نگردون از من اي خوب اگه بدترين دنيام

وقتي که دور مي شم از تو اي هواي مهربوني

غمو تو چشات مي بينم اما اي کاش که بدوني

من گمشده.....من بد....با همه سرگشتگي هام

تو را از هميشه بيشتر

بيشتر از هميشه مي خوام

نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:58 توسط shaya| |


Power By: LoxBlog.Com